- ۰۰/۰۳/۱۶
- ۴ نظر
+ این خیلی مهمه که آدم بتونه از حماقت هاش دست بکشه... که امیدوارم منم بتونم... بتونم از حماقت هام دست بکشم، زندگیم رو بذارم روی برنامه ریزی و به این مغز کوفتی بفهمانم که با این که تعداد آدم های زیادی دوستم دارن، و هرچه در توانشون باشه برام انجام می دن، اما من باید و باید که به تنهایی عادت کنم... باید! و باید بتونم از خودم و با خودم بودن لذت ببرم. نه که زنگوله پای بقیه باشم.
+ ارتباطم با خدا چنان ضعیف شده که اگه خود خدا حواسش بهم نباشه، در قعر چاه گمشدگی خفه می شم...
+ داشتم فکر می کردم که پاشو به ظاهرم برسم شاید حال و احوالم بهتر شد،که الان با زیر چشمی که با سرمه سیاه شده و پاک نمیشه، و پایی که حدود ۱۰ سانت از پوستش با تیغ، یک تکه کنده شده، در خدمتتون هستم.
+ بابام داره هرکاری می خواد با خونه ی جدید می کنه و من این سر کشور دستم به جایی بند نیست... فکر کنم شل کنم و حرص نخورم بهتره =))
+ دوتا مرغ عشق دارم که فهمیدم الان جفتشون ماده هستن... خداااا من می خوام مامان بزرگ شم :(
+ دلم هات چاکلت با کف می خواد.
+ دلم وبتون خوب می خواد.
+ ولیکن در هر لحظه خدایا شکرت! شکرت که دهنم رو سرویس نمی کنی. شکرت که حتی اگر سرویس هم کنی هوام رو داری!
- ۰۰/۰۳/۱۶
خداداره میگه تو فقط کاری نکن این 24 ساعت نزن خودتو ناکارتر از این نکن:))))))))